از تعارض تا توسعه؛
عکس را که دید نوشت:
اورهان ولی میگه؛
به طرف کشتی سازی که میروی
دریا را خواهی دید
دست و پایت را گم نکن…
کمی بالاتر از کوه مبارک، ساعتی پس از عبور از میشی، جایی که پاشنهی تنگه هرمز میشکند و دیگر دریای مکران (عمان) عرض اندام می کند، سه روستای ونجی کنار یکدیگر قرار دارند.
هر سه اکنون درگیر مصوبه انتهای دهه هشتاد هیات دولتند و از نگاه غیر بومی تهران نشینان کمی تا قسمتی موی دماغ توسعه!
ارادهی انتقال متمرکز منطقه ویژه انرژی به شرق تنگه هرمز از سالیان دور در ذهن حاکمیت چرخ میخورد.
از همان خط لوله قدیمی محرم در زمان جنگ که بعدها تبدیل به انتقال آب شد تا همین خط لوله عظیم گوره به جاسک. قرعه به نام جاسک خورد.
۱۰۰۰ کیلومتر لوله کشی از گوره در بوشهر تا جاسک یکی از ابرپروژههای دولت حسن روحانی بود که در روزهای انتهایی دولتش نصفه نیمه افتتاح شد و البته در دولت شهید ابراهیم رییسی هم با بی مهری مواجه شد. شرح مفصل این اقدام را در کتاب «شریان مکران» مهدی قزلی میتوان خواند.
در جاسک نیز قرعه به نام کوه مبارک افتاد و البته محدود به کوه مبارک که مبارک بودنش در نزد مردم منطقه عیان است، نماند.
در ابتدا ۱۸۰۰۰ هکتار زمین برای منطقه ویژه انرژی مدنظر بود که تقلیل به ۵۰۰۰ هکتار داده شد. در این میان البته روستاهای متعددی که سوژهی تحولات توسعه میشدند و باید تن به جا به جایی برای ساخت و سازهای توسعه میدادند.
بیش از بقیه سه روستای بونجی (لاتیدان، کرباسی و مسکی) در دوگانه توسعه/ضد توسعه معلق ماندند و البته هنوز هم هستند.
کرباسی و مسکی کمی بالاتر از کوه مبارک در زمینهای متعلق به پالایشگاه مروارید مکران (گروه اقتصادی مفید ستاد اجرایی فرمان امام) گیر کردند و لاتیدان روستای ساحلی منطقه کوه مبارک علاوه بر تعارضات نفتی یک معارض دیگر به نام سازمان بنادر نیز پیدا کرده است!
جایابی احداث بزرگترین بندر ۳۰ سال آینده ایران با ظرفیت ۱۵۰ میلیون تن در بونجی لاتیدان!!
وقتی که مستقیم از میناب و سیریک رسیدیم به لاتیدان دیگر آفتاب غروب کرده بود اما هنوز شب نشده بود. عکس بالا را بچه ها از همان لحظات غروب در اسکله بونجی گرفتهاند. یکی از اسکلههای مردمی دهه ۸۰ که در نقاط متعدد سواحل جنوب ساخته شده است.
اسکله کوچک لاتیدان رویای بزرگترین بندر آینده ایران را میدید اما مردمانش همچنان در گیر و دار بین سازمان بنادر و دریانوردی، شرکت ملی نفت و استانداری هرمزگان از هر موهبت عادی توسعه محروم بودند.
روستا محکوم بود به جا به جایی و هرگونه تغییر در راستای طرح هادی و توسعه روستا برای آن ممنوع اعلام شده بود.
در حالی که از سالهای گذشته تا به حال هیچ یک از سه نهاد بالا مسئولیت کامل این امر را برعهده نمیگیرد، بیان پرطمطراق توسعه در این منطقه خبرگزاریها را پر کرده است.
این نمونهای از همان تصویر نابههنجار توسعه است که تاکنون آسیبهای فراوانی در کشور به یادگار گذاشته است. بیبرنامهگیای که توسعه را بدنام و توسعهگران را از ادامه فعالیت دلسرد نموده است.
اینها را محمدعمر کودک لاتیدانی نمیدانست. مهمترین دغدغه ذهنش بازی فردای استقلال-پرسپولیس بود و او هم یک استقلالی دو آتشه!
چه خوب که نمیدانست. رویای آن روز محمدعمر کنار مسجد لاتیدان برد استقلال در بازی فردا بود و من که به سمت جاسک حرکت کردم در ذهنم این میگذشت که چگونه فردا برای محمدعمر ساخته خواهد شد؟!
او میداند که جغرافیا برای آیندهاش چه در سر دارد؟
این سوالی بود که در همه وسعت جاسک بدان اندیشیدم…
بدون دیدگاه