️خیلی در مورد جای جدیدی که برای روستای لیرهای ساخته شده بود میشنیدیم. چه از زبان مردمِ روستای کروچ که از ساختن خانههای جدید برای مردم روستای لیرهای تعریف میکردند و گلایه داشتند چرا برای آنها ساخته نمیشود، چه از زبان مردم خود روستای لیرهای که هنوز در روستای قدیمی بودند و ذوق داشتند که بعد از ماه رمضان به خانههای جدید بروند. میگفتند شهرک جدید دیروز افتتاح شده است و برخی از اهالی آنجا ساکن شدهاند. سیل سال ۹۸ خیلی چیزها را تخریب کرد از جمله همین روستاهای باصفای کروچ و لیرهای که در مسیر رودخانه بزرگ گابریک قرار گرفتند. حالا یکی از این روستاها صاحب یک شهرک جدید شده است.
️البته شنیدن اسم «شهرک» آدم را کمی به شک میانداخت ولی به هر حال علی رغم جاده نه چندان خوب، امکانات و خانههای جدید برای هر کسی جذاب است، به خصوص که دیگر نگران اینکه خانهات زیر گل و لای سیل برود نیستی.دیروز، روز افتتاح شهرک جدید بود؛ به مقصد که رسیدیم دیدم واقعا اسمش برازندهاش است (!)؛ شهرک لیرهای. سلولهای روباز یکدست کنار هم با یک قوطی کبریت سفید وسط هر کدام. معماری بومی؟ اصلا. سازگاری با اقلیم؟ به هیچ وجه. طراحی منظر روستا؟ یک شوخی بود! تناسب با سبک زندگی مردم؟ زمان نتیجه را نشان خواهد داد.
️هنوز بسیاری از خانهها خالی بودند اما چند خانوار ساکن شده بودند. به یکی از خانهها سر زدیم. فکر میکنم حداقل 3-4 خانوار در یکی از آن ساختمانهای جذاب (!) زندگی میکردند. راضی بودند؟ البته که راضی بودند. مگر چه مدت از زندگی در آنجا میگذشت. نشانههای تطبیق (بهتر بگویم عدم تطبیق) ساختمان با زندگی مردم در ایوان بدون سقفی که صرفاً محل تجمع دمپاییها بود و کولری که از پنجره ایوان بیرون زده بود و ورودیهای یک دست زمینها که برخی فقط با رنگ سعی کرده بودند آن را متفاوت کنند میشد دید. از طرفی وقتی با خانههای سیل زده و فرسوده مقایسه میکنیم همین سلولهای سفید هم راضی کننده هستند؛ ولی هر چه که باشد زمان همه چیز را آشکار میکند. به هر حال محیط در اختیار انسان است. یا تطبیقش میدهد یا اگر تطبیق پیدا نکند رهایش میکند… امیدواریم که مورد اول اتفاق بیافتد.
بدون دیدگاه