هند چابهار بندر چابهار

در این یادداشت با بررسی تاریخچه تحولات دنیا و روابط بین‌الملل به اهمیت بندر چابهار برای هند و داستان پرفراز و نشیب توسعه بندر شهید بهشتی می‌پردازیم.

دوست و دشمن

نخستین تلاش‌های هند برای حضور در جنوب شرق ایران به سال 2003 بازمی‌گردد. زمانی که پس از حملات 11 سپتامبر و اشغال افغانستان از سوی ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا، هند در تلاش بود تا بتواند از طریق جنوب شرق ایران و با دور زدن دشمن دیرینۀ خود یعنی پاکستان به افغانستان دسترسی یابد. اهداف هند از دسترسی به افغانستان را می‌توان در دو موضوع دسته‌بندی کرد؛ مبارزه با تروریسم و کنترل پاکستان.

برای هند استقرار یک دولت با محوریت گروه‌های اسلامگرا مانند طالبان می‌تواند یک تهدید بالقوه باشد. زیرا که تهدید گروه‌های تندروی افراطی در منطقۀ کشمیر برای هند مانند لشگر طیبه و جیش محمد، اهمیت بسیاری دارد. عقبۀ این گروه‌ها در مناطق کوهستانی کشمیر و فلات پامیر در مرزهای مشترک افغانستان و پاکستان است و کنترل نداشتن دولت مرکزی روی این مناطق و حمایت سرویس اطلاعات ارتش پاکستان از این گروه‌ها علیه منافع هند مزید بر علت می‌شود.

هند در دهۀ 90 میلادی برای کنترل این تهدیدات در ابتدای جنگ داخلی افغانستان پس از خروج شوروی، در کنار ایران و آمریکا از ائتلاف شمال حمایت می‌کرد، در حالی که گروه طالبان تحت حمایت پاکستان و کشورهای حاشیۀ خلیج‌فارس بود. دیدگاه مشترک در مسئلۀ افغانستان سبب بهبود روابط ایران و هند شد که پس از انقلاب اسلامی در سال 1357 دچار مشکل شده بود.

مهم‌ترین مسئلۀ ایران و هند پس از انقلاب در خصوص کشمیر بود که ایران از مسلمانان کشمیر حمایت می‌کرد. این مسئله سبب تیره شدن رابطۀ دو کشور شده بود؛ اما با شروع جنگ در افغانستان، منافع مشترک در این کشور، هند و ایران را به یکدیگر نزدیک کرد و در سال‌های بعد هند به یکی از مهم‌ترین خریداران نفت ایران تبدیل شد و مراودات تجاری و نظامی میان دو کشور وارد مرحلۀ نوینی شد.

پس از مداخلۀ ایالات متحده در افغانستان در سال 2001، هند بر دیپلماسی قدرت نرم خود به جای ابزار قدرت سخت تأکید داشت تا تعادل ضعیف مثلث افغانستان، ایالات متحده و پاکستان در منطقه را برهم نزند. حضور ایالات متحده در افغانستان چتر امنیتی فراگیری بود که تحت آن فعالیت‌های توسعه‌ای متعدد هند، کمک‌های اقتصادی، ظرفیت‌سازی و پروژه‌های کمک‌های فنی شکوفا شود. هند با استفاده از این چتر امنیتی اقدام به ارسال کمک‌های بشردوستانه و تأسیس مرکز درمانی مانند بیمارستان کودکان ایندیرا گاندی در کابل و حمایت مالی از دبیرستان حبیبیه کرده است.

کمک‌های بشردوستانۀ هند به افغانستان شامل گندم، دارو و واکسن کرونا بوده است که این اقلام و مشخصاً گندم با استفاده از ظرفیت بندر شهید بهشتی چابهار و مرز میلک به افغانستان انتقال داده می‌شده است. با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، کمک‌های بشردوستانۀ هند به افغانستان ادامه داشت و برای این کمک‌ها در بودجۀ سالانۀ هند در سال 2023-2024، 200 کرور روپیه معادل 240 هزار دلار اختصاص داده شد که به نسبت بودجۀ سال پیش کاهشی معادل 150 کرور داشته است. هند در تلاش است تا با دولت مستقر طالبان در افغانستان به پروژه‌های خود ادامه دهد. مهم‌ترین مسئلۀ امروز دستگاه دیپلماسی هند در افغانستان بازگشایی سفارتخانۀ خود در کابل است.

به صورت کلی آنچه که در افغانستان از سوی هند رخ می‌دهد، دارای جوانب تجاری نیست. تمام مسئلۀ افغانستان، سیاسی و در رابطه با همسایۀ میانی خود یعنی کشور پاکستان است. دخالت‌های پاکستان در افغانستان توانسته است به صورت بالقوه و بالفعل منافع هند را به خطر اندازد و در واکنش به این تهدیدات هند تلاش می‌کند از شدت این تهدیدات بکاهد. به همین دلیل ارتباط هند با افغانستان جزء سیاست‌های مهم این کشور در سطح منطقه است تا از تهدیدات علیه خود بکاهد و از طرفی پاکستان را هم بتواند کنترل کند.

در قطعنامۀ 2593 شورای امنیت سازمان ملل متحد که در دورۀ ریاست هند بر آن شورا به تصوب رسید، در بند دوم اشاره شده است که خاک افغانستان برای تهدید یا حمله به هیچ کشوری یا پناه‌دادن و آموزش تروریست‌ها و برنامه‌ریزی و تأمین مالی اقدامات تروریستی استفاده نشود.

نزدیک‌ترین مسیر بدون عبور از سرزمین پاکستان برای دسترسی به خاک افغانستان از جنوب شرق ایران یعنی منطقۀ مکران است و بندر چابهار مهم‌ترین و کلیدی‌ترین نقش را در منطقه با توجه به این مسئله داراست.

مکران؛ پل پیروزی

چابهار و منطقۀ مکران از مناطق استراتژیک جغرافیای ایران است. منطقۀ مکران از شرق تنگۀ هرمز و شهرستان میناب آغاز شده و تا مصب رودخانۀ سند در کشور پاکستان فعلی را شامل می‌شود. اهمیت مکران در آن  است که یکی از مسیرهای دسترسی به شبه‌قاره بوده است. به همین دلیل از دوران لشگرکشی اسکندر مقدونی نام منطقۀ مکران با منطقۀ شبه‌قاره گره خورده است.

از اواسط دهۀ 50 شمسی توجه دولت به توسعۀ شرق ایران جلب شد. مسیر توسعۀ شرق به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده بود که ابتدا این توسعه در محور نظامی و سپس صنعتی و تجاری دنبال شود. استقرار پایگاه‌های سه‌گانۀ دریایی، زمینی و هوایی ارتش در منطقۀ کنارک به جامانده از آن دوران است.

با وقوع انقلاب در سال 1357، طرح‌های توسعۀ شرق متوقف شد؛ اما با شروع جنگ تحمیلی و تهدیدات و خطرات بنادر مهم در خلیج‌فارس مانند بندر امام، بوشهر و پایانه نفتی خارک، توسعه در شرق تنگۀ هرمز در دستور کار قرار گرفت. تلاش برای انتقال پایانۀ نفتی به شرق تنگه در منطقۀ جاسک و احداث اسکلۀ پیش‌ساخته در چابهار از جمله اقدامات دولت جمهوری اسلامی ایران در جنوب شرق ایران بود.

جنوب شرق ایران پس از پایان جنگ تا دهۀ 80 شمسی از سرخط خبرهای توسعه‌ای کنار رفته بود تا با افتتاح خط راه‌آهن کرمان-بم-زاهدان در سال 1388 امیدها برای اتصال چابهار به زاهدان و شبکۀ ریلی کشور پدیدار شد. یک سال بعد، احداث مسیر چابهار-زاهدان آغاز شد؛ اما ریل‌گذاری این مسیر در سال 1399 شروع شد و هم‌اکنون مسیر زاهدان-خاش افتتاح شده و مابقی مسیر در دست احداث است. مسیر ریلی چابهار به زاهدان سبب می‌شود تا اتصال بندر شهید بهشتی به پس‌کرانه تسهیل شود و ظرفیت حمل بار در منطقه افزایش یابد.

ادامۀ مسیر چابهار- زاهدان به سمت سرخس می‌تواند کشورهای آسیای میانه را نیز به دریاهای آزاد متصل کند. در دهۀ 70 شمسی با بهره‌برداری از مسیر ریلی مشهد-سرخس و مشهد-بافق اتصال این کشورها به دریا از طریق ایران و بندر شهید رجایی انجام گرفته بود؛ اما اکنون بندر چابهار می‌تواند گزینۀ بهتری باشد. در واقع بندر چابهار و منطقۀ مکران پلی خواهد بود تا افغانستان و کشورهای پنج‌گانۀ محصور در خشکی آسیای میانه را به دریاهای آزاد متصل کند. به همین دلیل هند با نگاه به موقعیت راهبردی بندر چابهار سعی کرده است این مزیت را در مسئلۀ افغانستان و آسیای میانه تعریف کند.

بندر چابهار با قرار گرفتن در نزدیکی مرز پاکستان، شرق تنگۀ هرمز و امکان دسترسی به افغانستان و کشورهای محصور در خشکی آسیای میانه موقعیت بسیار مهم و راهبردی دارد. مزیت چابهار نسبت به بندر گوادر در پاکستان آن است که دسترسی کشورهای آسیای میانه و افغانستان به دریا از مسیر چابهار بسیار سهل‌الوصول‌تر از مسیر گوادر است. زیرا که موانع طبیعی، زیرساختی و مسئلۀ امنیتی در منطقۀ بلوچستان پاکستان و مرز افغانستان موانع مهمی است که دسترسی به گوادر را به نسبت چابهار سخت‌تر می‌کند. در طول سالیان گذشته پاکستان تلاش کرده است تا از مسیر خود، کشورهای آسیای میانه را به آب‌های آزاد برساند؛ اما در رفع موانع جغرافیایی و اداری برای این مسئله موفق نبوده است.

هند و دروازه شرق

بیان شد که هند در سال 2003 و پس از تثبیت اشغال افغانستان از سوی ائتلاف بین‌المللی به رهبری آمریکا تلاش کرده است از طریق چابهار روابط خود را با افغانستان گسترش دهد. اما نبود زیرساخت مناسب در بندر و پس‌کرانه مانع از استفادۀ این مسیر برای انتقال کالا به مقاصد مختلف می شد. آنچه که در اسناد موجود است نشان می‌دهد که اولین بار صحبت بر سر موضوع چابهار میان هند و ایران در سال 1388 بوده است.

وزارت خارجه هند در تاریخ نوامبر 2011، در پاسخ به سؤال نمایندۀ مجلس راج سابها (مجلس نمایندگان) در رابطه با سفر وزیر وقت امور خارجه ایران بیان می کند: وزیر امور خارجه وقت ایران آقای منوچهر متکی در نوامبر 2009 به هند سفر کرده بود. پروژه‌های زیربنایی مانند بندر چابهار در دیدار با وزیر امور خارجه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. اجرای این پروژه ارتباطات منطقه‌ای و همکاری‌های اقتصادی را تسهیل می‌کند.

در سال 1396 با توسعۀ بندر چابهار و زیرساخت‌های پس‌کرانه از جمله بهسازی جادۀ چابهار به سمت ایرانشهر از مسیر راسک و نیکشهر و احداث جادۀ موسوم به دلارام در افغانستان با سرمایه‌گذاری و تأمین مالی هند که شهر مرزی زرنج را به کمربند جاده‌ای افغانستان متصل می‌کرد، موقعیت بهره‌برداری از بندر شهید بهشتی فراهم شد. توافقنامۀ سه‌جانبۀ چابهار میان ایران، هند و افغانستان به امضا رسید. میزان سرمایه گذاری طرف هندی 85 میلیون دلار برآورد شده بود.

در توافقات اولیه هند با طرف ایرانی مدت زمان قرارداد 10 ساله در نظر گرفته شده بود اما این مدت در زمان امضا قرارداد در سال 1397 به 18 ماه کاهش یافت. این قرارداد که یک ماه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا امضا شد برخلاف درخواست طرف هندی برای عقد قرارداد بلند مدت بود. هند موفق شد بندر شهید بهشتی را از نظام تحریمی ایالات متحده مستنثنا کند اما شروط ایالات متحده برای عدم اعمال تحریم ها محدود به ارسال کمک های بشردوستانه هند به افغانستان بود و عملا مانع سرمایه گذاری هند در راه آهن چابهار-زاهدان که با پیمانکاری قرارگاه خاتم الانبیا در حال انجام است می شد.

 هند با استفاده از مسیر چابهار و بهره‌برداری از بندر شهید بهشتی و همچنین توسعۀ زیرساخت در پس‌کرانه از جمله راه‌آهن چابهار-زاهدان به سمت میلک بتواند دسترسی خود را به افغانستان تسهیل کند. اما طرف هندی با برشمردن تحریم‌ها به‌عنوان مانع سرمایه‌گذاری در ایران از این بخش‌ها عقب‌نشینی کرد و عملاً تنها به اپراتوری بندر شهید بهشتی اکتفا کرد. در معافیت تحریمی بندر بهشتی از سوی آمریکا برای هند شروطی در نظر گرفته شده است که عملاً اجازۀ فعالیت کافی را به هند نخواهد داد؛ اما در حال حاضر نیز طرف هندی در تلاش است تا قرارداد خود را با طرف ایرانی تمدید کند.

اکنون یکی از دلایل عمدۀ کاهش اهمیت بندر چابهار برای هندی‌ها به معادلات منطقه‌ای و به طور مشخص مسئلۀ افغانستان بازمی‌گردد. بعد از بازگشت طالبان به قدرت، هند تلاش کرد از مسیر پاکستان کاروان کمک‌های بشردوستانه خود را به افغانستان برساند؛ اما این کاروان نتوانست به صورت کامل به مرز افغانستان برسد و مجدد مسیر ایران در اولویت قرار گرفت. همچنین هند تهدید ویژه‌ای از جانب افغانستان و گروه‌های افراطی دارای عقبۀ ایدئولوژیکی و لجستیکی احساس نمی‌کند. حتی پس از تصویب قانون اخیر در ارتباط با منطقۀ کشمیر، خطری جدی هند را تهدید نکرده است؛ بنابراین یکی از دلایل سرد شدن هند برای ادامۀ فعالیت در چابهار را می‌توان در مسئلۀ افغانستان مشاهده کرد.

مسئلۀ مهم‌ترِ بندر شهید بهشتی مربوط به تنش‌ها و رقابت‌های منطقه‌ای کشورهای مختلف است. هند با تمرکز بر چابهار توانسته در نزدیکی بندر گوادر که با سرمایه‌گذاری چین در حال توسعه است، برای دشمن و رقیب سنتی خود یعنی چین و پاکستان خودنمایی کند. سیاست گسترش نفوذ هند در آسیای میانه و افغانستان از مسیر چابهار بار دیگر هند را در مقابل منافع چین و پاکستان قرار می‌دهد: در افغانستان با پاکستان و در کشورهای آسیای میانه با چین. هیچ کدام از این سیاست‌ها و اقدام‌های طرف هندی به مذاق پاکستان و چین به‌عنوان کشورهای نزدیک به ایران خوش نمی‌آید.

هند در تلاش است تا حوزۀ نفوذ خود را در آسیای میانه نیز گسترش دهد. با توجه به حضور کشورهای آسیای میانه در موافقتنامۀ کریدور شمال-جنوب، هند در جلسات رسمی خود با کشورهای مختلف آن‌ها را دعوت به استفاده از چابهار می‌کند، درحالی‌که به صورت عملیاتی هند به تعهدات پیشین خود عمل نکرده است. مسئلۀ گسترش نفوذ هند در منطقۀ آسیای میانه تقریباً سیاست جدیدی‌ست.

مهم ترین مسئله مطرح شده از طرف هند برای ادامه ندادن همکاری های با ایران مربوط به نظام تحریم ایالات متحده است. توسعه بندر شهید بهشتی برای هند یکی از قطعات پازل روابط خود با ایران بود. توسعه میدان گازی فرزاد بی نیز یکی دیگر از قطعات پازل روابط ایران و هند بود که به دلیل تحریم ها علیه ایران، از سوی هند پیشرفت چندانی نداشت تا آنکه در بهمن 1398 وزارت نفت اعلام کرد که توسعه این میدان گازی را به شرکت ها ایرانی واگذار خواهد کرد.

حال سؤالی که مطرح می‌شود آن است که ایران در برابر بهره‌برداری از بندر شهید بهشتی در چابهار توسط هندی‌ها، چه ما‌به‌ازایی دریافت کرده است؟

می‌بایست متذکر شد که شهر چابهار و بندر شهید بهشتی به واسطۀ موقعیت جغرافیایی خود تنها در مسیر شمال-جنوب دارای مزیت لجستیکی است. اگر جنبۀ سیاسی مزیت چابهار را فاکتور گرفت، این منطقه تنها برای نیمۀ شرقی و کشورهای افغانستان و آسیای میانه دارای مزیت اقتصادی است؛ اما با اضافه‌شدن جنبۀ سیاسی و مسائل منطقه‌ای، چابهار تنها یک شهر بندری ساده نیست و می‌تواند در معادلات منطقه‌ای نقش مهمی ایفا کند. این مسئله بدین معناست که در صورت حضور هر کشوری در منطقۀ چابهار، مزیت بسیار مهمی در اختیار آن طرف گذاشته شده است؛ فلذا می‌بایست معادل آن را از طرف مقابل درخواست کرد.

با در نظر گرفتن؛ شانس دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده، مسکوت ماندن مذاکرات هسته ای و ادامه یافتن تحریم ها علیه ایران، استقرار طالبان در افغانستان با آینده ای مبهم در روابط با هند با توجه به نفوذ پاکستان در افغانستان و عدم نقشه راه هند برای توسعه روابط تجاری با آسیا میانه، می بایست در تمدید قرارداد بندر شهید بهشتی با طرف هندی که می تواند به مسئله مهم در ارتباط با همسایگان شرقی تبدیل شود با احتیاط و اخذ حداکثری تضامن مطمئن برای پایداری جریان اقتصادی و تجاری هند اقدام کرد.   

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *