قاچاق سوخت مکران

فاطمه نخعی:

پرده اول

راستش اینجا شغل بیشتر مردم سوخت‌بری است. کم‌وزیادش را کار نداریم. طرف طلای مادرش را می‌فروشد و یک مینی‌بوس قراضه می‌خرد و می‌رود پمپ بنزین و روزی ۱۰۰ لیتر گازوئیل می‌‌خرد که می‌شود ماهی چهارپنج بشکه. این‌ها را انبار می‌کند. اگر هر بشکه‌ای را ۵۰۰هزار تومان یا حتی ۱ میلیون تومان هم بفروشد، در نهایت ۵میلیون تومان می‌شود که سود آنچنانی هم ندارد، ولی آن را به‌عنوان شغل انجام می‌دهد. خلاصه اینکه هر کس می‌خواهد درآمدی هر چند اندک داشته باشد، انتخاب اولش خریدن یک ماشین، ترجیحاً تویوتا و بار زدن تانکر و چندین گالن‌ بزرگِ سوخت است و بعد هم گرفتنِ گازِ ماشین و حرکتِ بدون ترمز به سمت مرز. برای همین هم به شوتی‌های سوخت‌بر معروف هستند.

در این جاده‌های خاکی و بدون زیرساختِ منطقه، باید تا می‌توانی راه را برایشان باز کنی تا با سرعت از کنارت عبور کنند. ماشین‌های سوخت‌بر وقتی می‌آیند و چراغ می‌زنند، حتماً باید حرکت کنی و جلویشان را نمی‌شود گرفت.

وگرنه عواقب هر گونه حادثه‌ای با خودت است. البته این شرایط قبل از هر کسی برای خودِ سوخت‌بر‌ها خطرناک و حادثه‌آفرین است. مدتی پیش یک تویوتای سوخت‌بر به کامیونی زد و ماشین به‌ همراه سرنشینان تا ساعت‌ها در آتش می‌سوختند. راه نجاتی هم برایشان وجود نداشت. مقصد نهایی بیشتر سوخت‌برها مرز خاکیِ غیررسمی است. پاتوق‌شان هم معمولاً کافه بلوچی‌ست. از کافه بلوچی تا رسیدن به مرز خاکی سه الی چهار روز طول می‌کشد و مسیرش دزد و راهزن دارد. بعضی از سوخت‌برها فقط راننده هستند؛ یعنی ماشین و گازوئیل هیچ کدام متعلق به خودشان نیستند و برای این رفت‌وآمد به مرز ممکن است ۳۰۰ تا ۴۰۰هزار تومان هزینه دریافت کنند. یعنی در نهایت معلوم نیست همین سودِ اندک هم برایت بماند یا به دست راهزن‌ها بیفتد و خطر، خستگی و جیب خالی‌ تنها آوردۀ این انتخاب پرریسک باشند. معضل سوخت‌بری تقریباً ۱۰ سالی می‌شود که مردم منطقه را درگیر کرده است. کوچک‌ و بزرگ هم ندارد. به‌گونه‌ای که وقتی با نوجوان ده‌دوازده ساله صحبت می‌کنی و از تحصیل و تصمیماتش برای آینده می‌پرسی، می‌گوید: ماشین می‌خرم و سوخت‌بری می‌کنم و نیازی به درس‌خواندن و ادامه تحصیل ندارم. دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل… .

پرده دوم

آمارها نشان می‌دهد در برخی از جاده‌های منطقه، روزانه بیش از ۱۵۰۰ نیسان تردد دارند که سوخت قاچاق می‌کنند.

معضل دردناک سوخت‌بری جزء موضوعات اولویت‌داری‌ است که حالا با توجه به آمار بسیار زیاد تصادفات جاده‌ای و همچنین معضلات اقتصادی و اجتماعی، ذهن جامعۀ محلی را به خود مشغول کرده است. از این رو این مسئله پای ثابت گفت‌وشنودهای ما با مسئولان منطقه‌ای و ملی شده است تا شاید بتوان برای آن راه‌حل مناسبی پیدا کرد. برخی علت اصلی قاچاق سوخت را تفاوت قیمت می‌دانند. به‌عنوان مثال در قاچاق سوخت دریایی (سوخت‌بری دریایی)  قیمت گازوئیل ۳۰۰ تومان است. روی دریا بیشتر از ۳۰هزار تومان به فروش می‌رسد و این قیمت برای خریدار خارجی هم به صرفه است. پس حالا که هر دو طرف از معامله سود می‌برند، چرا نباید بازار سوخت‌بری روزبه‌روز بیشتر شود؟ آمارها نشان می‌دهد در برخی از جاده‌های منطقه، روزانه بیش از ۱۵۰۰ نیسان تردد دارند که سوخت قاچاق می‌کنند و برخی از شهرها از جمله سروان افراد زیادی هستند که از طریق سوخت‌بری امرارمعاش می‌کنند. معضلی که در برخی از شهرهای منطقه ارزش معاملۀ آن به ۶۰ میلیارد تومان در روز می‌رسد.

و اما پردۀ آخر

گفتنی‌ها به پرده اول و دوم محدود نمی‌شود.
همین یک ماه پیش آمار عجیب واردات سوخت پاکستان از ایران منتشر شد و چند روز بعد آمار بالای مصرف روزانه سوخت کشور رکورد شکست. پرده آخر اما خبر تأسف‌انگیزی است که هنوز داغ داغ است:

واردات بنزین از بندر چابهار تایید شد!
مسئولان وزارت نفت از واردات بنزین به‌عنوان تهاتر فرآورده‌های نفتی یاد می‌کنند و آمار رسمی‌ از میزان واردات ارائه نمی‌دهند. با این وجود برآورد می‌شود که در سال جاری چیزی بالغ بر حداقل یک میلیارد دلار صرف تأمین بنزین وارداتی شده است و پیش‌بینی می‌شود این رقم برای سال آینده از مرز ۲میلیارد دلار عبور کند.

در حالی که آمار رسمی از میزان واردات بنزین به کشور وجود ندارد، رئیس اداره اِستاندارد شهرستان چابهار از نمونه‌گیری محمولۀ بنزین وارداتی از بندر چابهار خبر می دهد.

در آینده بیشتر درباره مسئله اضطراری مصرف سوخت در کشور و تأثیر بلوچستان بر آن خواهیم نوشت، ان‌شاءالله.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *