زهرا میری: محدودیت منابع آب بهخصوص آب شیرین و نبود مدیریت صحیح در روند بهرهبرداری از این منابع، به طور مکرر این مهم را یادآور میشود که رویکرد توسعۀ برّی، کشور را با بحران شدید کمآبی مواجه ساخته است. با اینکه سیاستگذاران منابع آب در ساختار مدیریت و تصمیمگیریها، خواهان تخصیص منصفانه برای دستیابی به توسعه پایدار هستند، در عمل ساز و کارهای اداری و دیوانسالاری بیشتر برای رسیدن به سود حداکثری برخی ذینفعان کارسازی میکنند.
در نتیجه به مرور زمان تعارض منافع موجب شده تا یکپارچهسازی مدیریت منابع آب از عدالت توزیعی فاصله بگیرد.
مسئلهای که تمرکز سیاستگذاران را از نگاه حداقلی به توزیع عادلانۀ منافع بین تمامی سطوح اجتماعی، بهخصوص جوامع محلی، یا دریافت حداقلی حقابۀ زیستمحیطی باز داشته است.
اما راهکار بیرونرفت از این مسئله و دیگر مسائل سیاستگذاری یکجانبهگرایانه در مدیریت منابع آب چه خواهد بود؟
حل مشکلات مدیریتی در حوزۀ منابع آب نگرشی جامع را میطلبد تا بتواند تمامی مجموعه نیازها و امکانات بخشهای مختلف را مدنظر قرار دهد. ساختاری که بتواند با روشهای صحیح مطالعاتی، برنامهریزی و تصمیمگیری در ادارۀ نظام اجرایی، بهرهبرداری و تخصیص منابع آب، علاوه بر ایجاد شاخصهای امنیتی و اقتصادی پایدار، توسعه را به مفهوم واقعی آن به سمتوسویی ناحیهای، منطقهای، ملی و فراتر از آن سوق دهد. الگوی درست حکمرانی آب بهعنوان پاسخی به معضلات مدیریتی در این حوزه، همان ساختار و وسیلهای است که برای اجرای صحیح مدیریت منابع آب میتواند با نگرشی همهجانبه و فارغ از نگاه سازهمحور، با سه اصل شفافیت، قابلیت و مشارکت، درک درستی از مدیریت اثربخش را در تمامی حوزههای استحصال و مصرف تحقق بخشد. عملکرد و اثربخشی حکمرانی آب قادر خواهد بود با مطلوب نگهداشتن وضعیت منابع آبی و تأمین نیازهای پایه انسانی، مشارکت ذینفعان را افزایش دهد و علاوه بر ایجاد اقتصادی مردمپایه، تعاملی بینبخشی ایجاد نماید.
آنچه که در هنگام شکلگیری آغازین حکمرانی مطلوب در حوزه منابع آب بسیار حائز اهمیت است، بررسی جغرافیای یک حوزه آبریز مشخص است که شاخصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی را در برگیرد.
علاوهبراین، نگاه به آیندۀ توسعه در تمامی بخشهای مصرفی زمانی معنا خواهد یافت که در کنار لزوم دسترسی به منابع آب پایدار و توجه توأمان به عرصههای توزیع و مصرف، تناسبی جدی با دیگر مؤلفههای حکمرانی خوب همچون ارزشهای اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیای خاص یک منطقه برقرار گردد.
حال پرسشی که مطرح میشود این است که آیا تنشهای جدی منابع آب در نقاط مختلف کشور با انبوهی از مشکلات ساختاری، اجازۀ پیادهسازی حکمرانی مطلوب آب را میدهد؟
کجا میتواند مکان آغازین حکمرانی آب برای دستیابی به این ساختار اجرایی باشد؟
آیا محدودۀ مکران بهعنوان مکانی با ظرفیتهای بکر و منابع آبی مختلف این قابلیت را دارد که پذیرای این شیوۀ جدید در ساختار مدیریتی خود باشد؟ یا مشکلات متعددِ آبی مکران این مهم را از اولویت خواهد انداخت؟
در نوشتارهای آینده کمی بیشتر دربارۀ مسئلهها و ظرفیتهای عمدۀ آب در منطقه میگوییم و آن را از زاویۀ رسیدن به مدل مطلوب حکمرانی پی میگیریم.
بدون دیدگاه